من، خودم، اینجانب - شماره ی یک
" من " شخصیتی است جایی بین " اینجانب " که جادوگر خواب است و " خودم " که به گاه ِ بیداری معنا میگیرد. تنها این من است که می تواند چیستیِ اینجانب و کارهای عجیبش به گاه ِ خواب را برای خودم در مواقع بیداری روایت کند. من همانیست که دارد این یادداشت را مینویسد. منظورم ایگوی غالب است. منظورم همانی است که اختیار جسم را در مواقع بیداری در دست دارد. او سلطانِ دنیای بیداریست. خودم خودِ حیوانیام است. خودی که اگر من به اسارتش نگرفته بود، حیوانی بود به آزادگی و بی نیازی دیگر حیوانات. خودم در واقع حیوانی است که در بندِ من اسیر شده. اینجانب اما نه من است و نه خودم. حتی جایی میان آن دو شخصیت هم نیست که جایی ورای آنهاست. او همیشه وجود داشته و در دنیای خواب جادوگری میکند. سادهاش این که اینجانب نه مثلِ من محافظهکار و دروغ مصلحتی گوست و نه مثل خودم به اسیری رفته و تحمیق شده. پتو را طوری روی خودم می کشم که پاهایش از آن طرف بیرون باشد. ...